قدرت تفکر، خلاقیت، و ایده پردازی

تفکر و خلاقیت، حاصل شعور بشری و مهمترین و ارزشمند ترین توانایی انسان هستند.تفکر عین دیدن است و دیدن عین فهمیدن.و تمام علم و فرهنگ و آثار و تمدن و پیشرفت های انسان ها هم حاصل قدرت فکر و خلاقیت شان بوده است.

خلاقیت به تعبیری درست مانند این است که یک چیز نامرئی را، یعنی چیزی که خداوند آفریده اما نامرئی اش کرده و کسی تا به حال توانایی دیدن اش را نداشته، تحت شرایط خاص و با تلاش و رنج فراوان فرد خلاق ببیند و به آن رنگی بزند که بعد از آن همه بتوانند آن را ببینند و برای همه مرئی اش کند.کاری که یک شاعر با خلق شعر(معانی و نظم)، مخترع با اختراع، مکتشف با اکتشاف، هنرمند با خلق اثر هنری و نویسنده و فیلم ساز و ایده پرداز و… هر یک به نوعی انجام می دهند و چیزی را که در این دنیای بی نهایت وجود دارد اما برای همه قابل دیدن نیست را می بینند و مرئی می کنند.مسلماً پدیده هایی که امروزه وجود دارد هزاران سال پیش و در عصر حجر هم وجود داشته یا به عبارت بهتر می توانستند وجود داشته باشند(مثلاً فیلم ها،ماشین ها،اینترنت و …)اما نامرئی بوده اند و آن زمان هیچ کس قادر به دیدنشان نبوده اما پس از سال ها پله پله آگاهی و دید بشر پیشرفت کرده تا روزی که فردی خاص توانایی دیدن آنها را یافته و به نوعی آنها را خلق کرده است.و نیز پدیده ها و دستاورد هایی که هزاران سال آینده بشر به آنها خواهد رسید هم، اکنون وجود دارند اما امروز کسی قادر به دیدن آنها نیست و قدرت درک و دید بشر آن قدر ذره ذره پیشرفت خواهد کرد تا در آن زمان فرد یا افرادی قادر به دیدن آنها شوند.و همیشه یک دنیا زیبایی نامرئی و خلق نشده وجود دارد که می شود دید و مرئی شان کرد، بی نهایت اختراع، ایده، فیلم، کتاب، هنر، راه حل ها و … .

خلاقیت صفتی خدایی و با شکوه ترین توانایی بشری است.فرد خلاق از هر چیزی که می بیند و می شنود و می خواند و احساس و تجربه می کند الهام می گیرد و چیز جدیدی خلق می کند در حالی که همان چیز ها را ممکن است هزاران نفر ببینند و بخوانند و بشنوند و تجربه کنند اما حاصلی از آن نبرند.

هر چیز در دنیا دو بار خلق می شود، یک بار در ذهن و یک بار در عین، اول در دنیای درون و بعد در دنیای بیرون و اینکه فکری داشته باشی که هیچ انسان دیگری در بین میلیاردها انسان کل تاریخ نداشته باشد، به چیزی بیندیشی که تا به حال هیچ انسان دیگری نیندیشیده باشد، اینکه حقیقت و رازی را کشف کنی که کسی کشف نکرده باشد، چیزی را ببینی که کسی ندیده باشد و چیزی را خلق کنی که کسی خلق نکرده باشد، لذت و ارزش وصف ناپذیری دارد.اینکه شعری بسرایی که کسی نگفته باشد، فیلمی بسازی، نقاشی بکشی، اختراع یا ابتکاری خلق کنی یا ایده ای داشته باشی که هیچ انسان دیگری نداشته باشد اثبات بی نظیر بودن تو و شعور و درک تو در کل این هستی بی نهایت است.

دنیای امروز، عصر فکر و آگاهی و اطلاعات و خلاقیت و نوآوری و ایده های نو است.دنیایی که در آن افراد و جوامعی که خلاقیت و فکر و ایده حقیقی داشته باشند محترم و موفق هستند و آنها که نداشته باشند بازنده.هر پدیده ای حتی بزرگترین و باشکوه ترین آثار و اقدامات بشر، ابتدا از یک فکر و ایده ساده و کوچک در ذهن یک انسان شروع می شود.خلاقیت یعنی از هیچ ثروت و زیبایی و شادی خلق کردن.

نکته ی دیگر این است که فرد خلاق جای هیچ کس دیگر در دنیا را تنگ نمی کند زیرا به عبارتی هیچ جای از پیش وجود داشته ای در دنیا را اشغال نمی کند بلکه همه چیز را خلق و به دنیا اضافه می کند حتی کار و جایگاه و اثر خودش را، بنابراین بدون این که چیزی را در دنیا کم کند یا جایی را اشغال کند جایگاه تازه و منحصر به فردی را در این هستی بی نهایت می بیند و کشف می کند و زیبایی ها و ثروت های جدید را خلق و به دنیا اضافه می کند و این نکته ی بسیار با ارزش و مهمی است، زیرا اگر با دیدگاه فیلسوفانه به دنیا نگاه کنیم همه آدم ها چیزی دارند یا جایگاهی را اشغال کرده اند که هر انسان دیگری نیز می تواند آن را داشته باشد و به عبارتی گاهی دارایی که فردی به دست می آورد باعث کمبود و محرومیتی برای فرد دیگری در دنیا می شود اما افراد خلاق از این قاعده مستثناء هستند زیرا هر جایگاه و ثروت و خوشبختی که دارند خودشان خلق و به دنیا اضافه کرده اند و نه تنها خودشان بلکه دیگر انسان ها را نیز از آن بهره مند ساخته اند.

به جای عمری اسیر تکرارها و کلیشه ها و پدیده های خلق شده و تعاریف قدیمی و از پیش تعیین شده بودن و عمری بسته و محدود و کوچک و تنگ نظر بودن می توان وسیع نگر بود، می توان فکر کرد و اندیشید، می توان خلق کرد، می شود حقایق و قوانین و راه های تازه را کشف کرد، می توان بزرگ شد، می شود تعاریف جدید به دنیا اضافه کرد، می شود به ایده های نو رسید، می توان ذره ای دیگر از این بی نهایت را دید و درک کرد و برای همه مرئی و قابل مشاهده کرد تا همه از زیبایی آن لذت ببرند، می شود از این همه استعداد و ظرفیت خدا دادی بیشتر استفاده کرد و از دنیا و زیبایی هایش سهمی بیشتر داشت، می شود راه حل مشکلات را خلق کرد و می توان یک جور دیگر بود…یک جور بهتر.

همه چیز و دقیقاً همه چیز در دنیای بشر، از فکر و ایده شروع می شود.علم، فلسفه، فرهنگ، هنر، ورزش، ادب، اقتصاد، جامعه، تکنولوژی و… همه و همه حاصل شعور و فکر و ایده هستند.همه دانایی ها و توانایی ها و آثار و خلاقیت های بشری حاصل قدرت فکر و اندیشه اوست.کشور و ملتی پیشرفته و برنده است که فکر و اندیشه داشته باشد و جوامعی عقب مانده اند که صاحب شعور و اندیشه سالم و حقیقی نباشند(هر چند قویاً در توهم داشتن اش باشند).چرا همه دنیا می گویند مولانا،می گویند الکل، می گویند پرسپولیس(تخت جمشید)، می گویند ابن سینا و… چون در گذشته ما شعور و اندیشه سالم و خلاقیت داشتیم، و اما چرا امروزه ما(و همه ی دنیا)می گوییم موبایل، ولنتاین، هالیوود، میکی موس، بیل گیتس، گو گل، ویندوز، MP3 و… چون امروزه گروهی دیگر اندیشه دارند و ما…. بی اندیشگی ای که با اقدامات مضحکی مثل بازی با واژه ها و گفتن تلفن همراه به جای موبایل یا بالگرد به جای هلکوپتر یا پیامک به جای SMS و… هرگز و هرگز جبران نخواهد شد.به امید روزی که اندیشه و شعور و خلاقیت ایرانی دوباره زنده و شکوفا شود.

هنوز هم جای بی نهایت آثار و افراد و اندیشه ها و زیبایی ها و ایده های خلق نشده در دنیا خالی است.پدیده ها و آثار و افراد توانا، متفاوت و منحصر به فردی که هنوز به دنیا نیامده اند.یک فوتبالیست استثنایی، یک آهنگ ساز متفاوت و نابغه، یک دانشمند بی نظیر ،اختراعی که زندگی را متحول کند، بهترین فیلم تاریخ، مسحور کننده ترین اثر هنری، بهترین ایده جهان، جذاب ترین بازی، خنده دار ترین شوخی دنیا و… همیشه و همیشه هنوز خلق نشده اند.

بنگرید به زندگی، به دنیا، به آدم ها و طبیعت، به آثار و پدیده ها، به روابط و رفتار های اجتماعی و خانوادگی، به شهر و خانه و کوچه و خیابان و به همه ی جزئیات این دنیای درونی و بیرونی بی انتها… همیشه بی نهایت زیبایی و لذت و شادی و خوشبختی خلق نشده در آن ها هست که می توان خلق شان کرد و بودن برایمان مطلوب تر، متعالی تر و لذت بخش تر شود.بن بست حقیقی در یک هستی بی نهایت وجود و معنایی ندارد و تمام بن بست و محدودیت ها تنها در دید و ذهن و فکر ماست و همیشه می توان راه ها را خلق کرد.

با نگاهی به تاریخ و زیبایی ها و خلاقیت های حاصل از شعور بشری می بینیم که در دنیایی با این عظمت هر گروه و دسته از انسان ها فکر، اندیشه، آگاهی و خلاقیت منحصر به خودشان را داشته اند و زیبایی های ویژه ای را خلق و به دنیا اضافه کرده اند.از ابتدای تاریخ هر جامعه و قوم و دسته ای از انسانها که در زمان ها و مکان های مختلف زیسته اند فرهنگ، تمدن، زبان، خط، لباس، غذا، هنر، علم، آداب و رسوم، بازی ها، موسیقی و سازها، اختراعات، دانایی ها، اکتشافات و… بی نظیری را خلق کرده اند.مثل تمدن هایی چون تمدن ایرانی، چینی، یونانی، آفریقایی و … .حتی در یک کشور هم هر گروه از مردم آن کشور زیبایی ها و خلاقیت های خاص خودشان را دارند.مثلاً در ایران ساکنین هر منطقه و شهر و استان غذا، محصولات، آثار، لباس، موسیقی، آداب، لهجه و گویش و… ویژه ای را خلق و به دنیا اضافه کرده اند مثل لباس یا موسیقی گیلکی، لهجه ی اصفهانی یا شیرازی، لباس ترکمن، موسیقی بندری، شیرینی یزد و… . و زشتی و خطا آن جایی است که افراد یا گروه هایی از انسان ها به جای اینکه ایده و زیبایی های خاص خود را خلق و به دنیا اضافه کنند بر اساس عادات و تقلید ها زندگی کنند و اندیشه سالم و حقیقی نداشته باشند.

اینکه بتوانیم افکارمان را تبدیل به ایده هایی خوب و جذاب کنیم هم خود یک هنر و توانایی مهم و ارزشمند است.بسیاری از اتفاقات و داستان ها و حرف ها و افکار ساده و روزمره که از آنها غافلیم می توانند سوژه یک ایده خوب باشند اگر هشیاری و آگاهی لازم برای شکار ایده ها را داشته باشیم و به یک شکارچی توانای ایــــده تبدیل شویم.فضا پر از زیبایی های خلق نشده و ایده های نو است و ما فقط باید هشیاری لازم جهت دیدن آنها را در خود بیدار و تقویت کنیم.

درست است که ایده بعضی مواقع مانند جرقه است اما جرقه چگونه ایجاد می شود… با برخورد، با انرژی و با اصطکاک.پس ما می توانیم آگاهانه عوامل و زمینه های ایجاد این جرقه ها در ذهن مان را به وجود بیاوریم و احتمال وقوع آن را افزایش دهیم، با تفکر، با مطالعه، با بیشتر و بهتر دیدن و شنیدن، با بیشتر جستجو کردن در این بی نهایت و در واقع با همان ایجاد اصطکاک در ذهن و فکرمان برای زدن جرقه های بیشتر که می توانند آتشی بزرگ و سازنده و گرما بخش در زندگی مان به وجود آورند.اطلاعات و دانایی و آگاهی، مواد اولیه تولید ایده هستند و مسلماً هر چه ذهن ما غیر فعال تر و ساکن تر باشد و اطلاعات و آگاهی و اندیشه کمتری داشته باشد یعنی همان خالی تر و کم اصطکاک تر باشد احتمال وقوع جرقه نیز در آن کمتر خواهد بود.

با تفکر و مطالعه و تلاش و در واقع صرف انرژی در مورد هر پدیده درک و دیدمان نسبت به آن افزایش پیدا می کند و کامل تر می شود.به همین دلیل است که درک شاعر از شعر، نجار از چوب، پزشک از سلامتی، معلم از علم، هنرمند از هنر، خیاط از پارچه و… بالاتر و برتر از دیگران است و به همین دلیل هم هست که قدر زر زرگر شناسد،قدر گوهر گوهری، قدر ایده ایده پرداز، قدر فکر اندیشمند.

می توان به جای نگاه کلیشه ای به زندگی و حرفه و اشتغال و کار و کسب درآمد، و همیشه بدون اندیشه به دنبال راه ها و شغل های کلیشه ای و تعریف شده بودن و محدود به آگاهی ها و تعاریف دیروز و امروز بودن، قدرت تفکر، خلاقیت و ایده پردازی را درک کرد و دریافت که به جای همیشه محدود دیدن و اسیر تعاریف پیش ساخته دیگر انسان ها و اجتماع بودن می توان تعاریف جدید را کشف و به دنیا اضافه کرد.می توان طرحی نو در انداخت و ایده ای نو داشت و کار و حرفه ای نو و منحصر به فرد خلق کرد و به وسیله ی آن دنیایی از ثروت و زیبایی و شادی و موفقیت را نه تنها برای خود بلکه برای همه انسان ها به ارمغان آورد.کاری که کاشفان و خالقان تعاریف و حرفه ها و شغل های وجود داشته در گذشته انجام داده اند بدون اینکه ما به آن بیندیشیم و ارزش آن را بدانیم چون همیشه اسیر عادات و تقلید ها و کلیشه ها و تعاریف از پیش وجود داشته بوده ایم.می توان به جای اشغال جای فردی دیگر یا تنگ کردن جای دیگران و تلاش برای تصاحب جایگاهی که وجود دارد جایگاهی نو و زیبا و اختصاصی خلق کرد و می توان … .

ذهن و قدرت فکر و خلاقیت هر کدام از ما مانند یک معدن ارزشمند تر از طلاست و برای بهره مندی از آن فقط باید راه کشف و استخراج از آن را آموخت.

منبع : http://www.idearainbow.com/

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *